آموزش تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی) کامل و جامع
- توسط: خانم طوسی
- تاریخ انتشار: ۰۶/۲۰/۱۴۰۱
- 0 دیدگاه
استفاده از رویکرد تحلیل بنیادی در معاملات مدتهاست که موضوع بحث بین پیروان آن و کسانی است که اثربخشی این روش را در تعیین ارزش ذاتی سهام زیر سوال میبرند. به جای اینکه در این بحث جانبداری کنیم، به جای اینکه یک معامله گر چگونه می تواند از تحلیل بنیادی بهره مند شود، تمرکز می کنیم. ما نقاط قوت و ضعف تحلیل فاندامنتال را به عنوان ابزار معامله گر مورد بحث قرار خواهیم داد و موقعیت هایی را که یک معامله گر می تواند از تکنیک های اساسی برای تصمیم گیری سرمایه گذاری استفاده کند، برجسته می کنیم.
اقلام کلیدی
معامله گرانی که از تحلیل بنیادی برای انجام ارزیابی سهام استفاده می کنند، داده های مربوط به محیط اقتصادی فعلی، سلامت مالی شرکت و رقبای شرکت را بررسی می کنند.
معامله گران از داده هایی که کشف می کنند برای تعیین ارزش ذاتی سهام استفاده می کنند.
یک معامله گر با تعیین اینکه آیا یک سهم کمتر از ارزش گذاری شده، بیش از حد ارزش گذاری شده یا قیمت گذاری صحیحی دارد، می تواند سهام را از نظر پتانسیل آن به عنوان یک سرمایه گذاری سودآور ارزیابی کند.
معامله گران گاهی اوقات تجزیه و تحلیل بنیادی را با تحلیل تکنیکال ترکیب می کنند تا به آنها کمک کند زمان و نحوه تصمیم گیری سرمایه گذاری خود را مشخص کنند.
مکانیک تجارت بنیادی
رویکرد اساسی برای ارزش گذاری یک شرکت مبتنی بر مطالعه عمیق اقتصاد، صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند و خود شرکت است. معامله گر از داده های این تحلیل برای پیش بینی تحولات بازار و تعیین ارزش ذاتی سهام شرکت استفاده می کند.
معاملهگر همچنین میتواند از تحلیل بنیادی بهعنوان ابزاری برای کمک به پیشبینی ارزش آتی سهام و تعیین اینکه آیا سهام بیش از ارزش یا کمتر از ارزشگذاری شده است، استفاده کند. یک تحلیل موفق میتواند فرصتهای سرمایهگذاری را که هنوز توسط بازار بهعنوان یک کل شناخته نشدهاند، آشکار کند و میتواند به معاملهگر در انجام یک سرمایهگذاری سودآور کمک کند.
از نظر روششناسی، معاملهگر میتواند از رویکردهای مختلف به عنوان بخشی از تحلیل بنیادی یک سهام استفاده کند. برای مثال، معاملهگر میتواند گروههای صنعتی را با گروههای صنعتی دیگر یا شرکتهای درون آن گروهها را با یکدیگر مقایسه کند.
نمونه هایی از تحلیل بنیادی در تجارت
توانایی یک معامله گر برای اعمال موفقیت آمیز تحلیل بنیادی به عوامل متعددی بستگی دارد. یک نقطه شروع خوب، در نظر گرفتن سود بالقوه تجارت هدفمند است. درک روشهای مختلفی که تحلیل بنیادی میتواند به شما در شناسایی معاملات بالقوه سودآور کمک کند و درک اینکه چرا این معاملات میتوانند سودآور باشند، مهم است.
در اینجا دو مثال از نحوه استفاده از تحلیل بنیادی برای شناسایی سرمایه گذاری های بالقوه سودآور آورده شده است.
سهام تاسیس شد
شرکتهای تاسیس شده، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و سایر سازمانهای مالی بزرگ، حرکتهای بزرگی در بازارهای مالی انجام میدهند و میتوانند به عنوان سبد سازان برای سرمایهگذاران عمل کنند. در این حالت، سود معامله گر به عنوان جبران ریسک های انجام شده عمل می کند.
راههای زیادی وجود دارد که میتوانید از تحلیل بنیادی برای تعیین اینکه آیا سرمایهگذاری در سهامی که به صورت عمومی معامله میشود، پتانسیل سود دارد یا خیر، استفاده کنید. هدف این است که تمام اطلاعات مختلفی را که می تواند بر قیمت سهام تأثیر بگذارد، سنجید.
اول، معامله گران به محیط اقتصادی فعلی نگاه می کنند، که شامل رویدادهای داخلی و جهانی است که می تواند شرکت و قیمت سهام آن را تحت تاثیر قرار دهد. به عنوان مثال، آیا درگیری های منطقه ای (مانند جنگ یا اعتصابات کارگری) وجود دارد که می تواند بر توانایی شرکت در به دست آوردن مواد مورد نیاز برای تولید تأثیر بگذارد؟ آیا عوامل کلان اقتصادی وجود دارد که بر ساختار قیمت گذاری شرکت تأثیر می گذارد، مانند افزایش نرخ بهره یا تورم؟ پیش بینی کل صنعت این شرکت چیست؟ آیا عوامل مخربی وجود دارد که می تواند بر جایگاهی که شرکت در آن فعالیت می کند تأثیر منفی بگذارد؟
گام بعدی در تحلیل بنیادی تجارت، انجام تحقیقات گسترده در مورد خود شرکت است. داشتن درک روشنی از مدل کسب و کار شرکت و نحوه کسب درآمد از آن مهم است. معاملهگران صورتهای مالی شرکت را بررسی میکنند و صورتهای جریان نقدی، صورتحساب درآمد و ترازنامههای شرکت را برای حداقل دو سال گذشته بررسی میکنند. در طول این بررسی، معاملهگر به دنبال نشانههای واضح رشد، مدیریت مؤثری است که بتواند با هر عامل منفی اقتصاد کلان مقابله کند، و هر مزیت رقابتی که شرکت دارد که میتواند رشد آینده را پیش ببرد.
در نهایت، معامله گر رقبای شرکت را به روشی مشابه تحلیل بنیادی که قبلا برای شرکت انجام شده است، تجزیه و تحلیل می کند. معامله گر یافته ها را هم برای شرکت هدف و هم برای رقبای آن مقایسه می کند تا همه شرکت ها را به عنوان سرمایه گذاری های بالقوه رتبه بندی کند. در این مرحله از تحلیل بنیادی، معامله گر ممکن است متوجه شود که شرکت پتانسیل سرمایه گذاری خوبی را ارائه می دهد یا شرکت رقیب پتانسیل بهتری را ارائه می دهد. یا، پس از تأمل، معامله گر ممکن است تصمیم بگیرد که هیچ یک از سهام بررسی شده سرمایه گذاری خوبی در این زمان نخواهد بود.
عرضه های عمومی اولیه
یک عرضه اولیه عمومی (IPO) می تواند فرصتی را برای معامله گران فراهم کند تا از اختلاف قیمت سهام و قیمتی که در نهایت با آن تسویه می شود، نقد شوند. به عنوان یک معامله گر، درآمد شما جبران ریسکی است که متقبل می شوید.
در حالی که معاملهگران میتوانند از بسیاری از تکنیکهای تحلیل بنیادی که در بالا ذکر شد استفاده کنند، این تکنیکها به تنهایی ممکن است برای ارزیابی کامل پتانسیل سود یک IPO کافی نباشد. IPO ها می توانند عوامل خطری داشته باشند که تحلیل بنیادی ممکن است قادر به اندازه گیری آنها نباشد. به عنوان مثال، انجام یک تحلیل بنیادی برای IPOها در صنایع نسبتاً جدید می تواند چالش برانگیز باشد زیرا داده های تاریخی کمی در مورد آن صنعت برای اهداف بررسی و مقایسه وجود دارد.
همچنین، قیمت سهام IPO گاهی اوقات به دلیل پوشش رسانهای شدید افزایش مییابد. برخی از سرمایه گذاران تحت تأثیر غریزه گله قرار می گیرند و بدون انجام تحقیقات و بررسی های لازم در یک IPO سرمایه گذاری می کنند. این می تواند منجر به افزایش قیمت اولیه سهام شود، قیمتی که پس از شروع معامله سهام به سرعت کاهش می یابد.
ملاحظات خاص
تحلیل بنیادی معمولاً به عنوان یک روش تصمیم گیری تاکتیکی و کوتاه مدت استفاده نمی شود. تجزیه و تحلیل فنی معامله گران را قادر می سازد تا چشم اندازی از بازار به دست آورند و حرکت درست را در زمان مناسب انجام دهند، در حالی که تحلیل بنیادی باید به صورت استراتژیک و در دوره های طولانی تر اعمال شود.
تحلیل بنیادی به معامله گر کمک می کند تا اطلاعاتی در مورد وضعیت کلی بازار و جذابیت یک اوراق بهادار خاص در مقایسه با سایر اوراق بهادار به دست آورد. با این حال، برخی از سرمایه گذاران ترجیح می دهند از تحلیل تکنیکال برای تعیین دقیق زمان و نحوه واکنش به اطلاعات حاصل از تحلیل بنیادی استفاده کنند.