سه دلیل برای پذیرش مشکلات
نوشته ی اندریس پیرا
بیشتر اوقات ترکیب (( مشکل)) و پذیرش مشکلات معنای منفی دارد و این ترکب چیزی است که اکثر ما میخواهیم از وقوع آن جلوگیری کنیم. با این حال با گذشت زمان آموخته ام که با ترفندهایی که برای مقابله با مشکلات یاد گرفته ام می توانم با آغوش باز از آنها استقبال کنم و راه را برای پذیرش مشکلات هموار سازم.
من هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم منتظر وقوع مشکل هستم، چه در خانه و چه در محل کار، کوچک یا بزرگ . اشتباه نکنید، هر روز از خواب بیدار نمی شوم که نگران این باشم تا اتفاق وحشتناکی بیافتد. من با این واقعیت آشنا شده ام که مشکلات بخشی اجتناب ناپذیر از زندگی هستند و هر یک درس های خود را دارند.
مشکلات به ما کمک می کنند تا متفاوت فکر کنیم
لئوناردو داوینچی همیشه این فرضیه را داشت که اولین روش او برای دیدن یک مسئله این است که به روش همیشگی درباره اش فکر میکرد و این درست است. در حالی که مشکلات می توانند نتیجه ی نیروهای خارجی باشند و می توانند ناشی از تعصب و کوتاهی خود ما باشند. گاهی اوقات ما امکانات و عواملی که در اهداف ما تاثیر گذارند را فراموش میکنیم و از این رو اجازه می دهیم مشکلات به وجود بیایند. زمانی که با مشکلات مواجه میشویم ما مجبور میشویم که خارج از محدوده ی همیشگی خود فکر کنیم تا بتوانیم راه حلی پیدا کنیم. اگر بتوانیم چند مرتبه این کار را انجام دهیم روش های ما بهبود می یابند و تبدیل به یک عادت می شوند. با مشکل بعدی می توانیم از امکانات مختلف استفاده کنیم و با افراد با ذهن باز برخورد میکنیم.
مشکلات باعث یادگیری مداوم ما میشود
وقتی با مشکلی روبرو میشویم که حل کردن آن غیر ممکن به نظر می رسد، دو راه برای حل آن وجود دارد. یا باید تسلیم شد که من با این روش موافق نیستم. یا اینکه به دنبال اطلاعات از منابع مختلف باشیم تا بتوانیم راه حل های مناسب را پیدا کنیم.
تصور کنید که یک جعبه فیوز در خانه دارید و یک شب این جعبه اتصالی میکند. و اولین کاری که میکنید این است که به یک تکنیسین تلفن میزنید اما او میگوید که تا دو شنبه شب نمیتواند بیاید. آیا ترجیح می دهید تمام هفته را در خانه بنشینید و در تاریکی بمانید و یا با دوستانتان تماس میگیرید تا از تکنسین هایی که میشناسند به شما معرفی کنند؟ یا اینکه راه حل بهتری به ذهنتان می رسد و در گوگل سرچ میکنید تا بتوانید برای رفع این مشکل اقدامی انجام دهید.؟
مطمئنم همه ی ما به دنبال راه حل های دوم و سوم خواهیم بود تا بتوانیم مشکل را هر چه سریعتر حل کنیم و در طول این فرآیند با سایر تکنسین های شهر نیز آشنا می شویم حتی ممکن است خودمان یک سری کارا را هم یاد بگیریم. در کل این را میخواهم بگویم که حل مشکلات یعنی یادگیری چیزهای جدید.
توانایی حل مشکلات به ما اعتماد به نفس می دهد
در حالی که مقابله با مشکلات می تواند خیلی استرس زا باشد، اما از طرفی به ما قدرت هم می دهند. وقتی با یک چالش روبرو می شویم خودمان را تحت فشار قرار می دهیم تا جایی که بتوانیم به هدفمان برسیم و بر آن مشکل غلبه کنیم. پس از پیروزی، میدانیم که در صورت بروز مجدد چنین مشکلی میتوانیم آن را به خوبی برطرف کنیم. این حس در ما ایجاد اطمینان می کند. دستاوردی که خودمان توانسته ایم به دست آوریم می تواند برای غلبه بر مشکلات در آینده خیلی مهم باشد. هر چه مشکل بزرگتر باشد، موفقیت و اطمینان بیشتر میشود.
قضیه حتی راحت تر از اینهاست ! اکثر ما با این قضیه موافقیم که وجود چالش ها در زندگی باعث تغییر سرنوشت ما می شود اما همه ی ما نمی توانیم با موفقیت از پس آن بر بیاییم. اکثر ما در واقع توانایی این را نداریم که به مشکلات پیش رویمان به عنوان اتفاقات مثبت بنگریم و قدمی در راه پذیرش مشکلات برداریم.